- دعوی دار
- خواهان، ستیزه جوی آنکه ادعایی دارد مدعی، نزاع کننده پرخاشجوی، دادخواه متظلم
معنی دعوی دار - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بد اندرون منافق
آمه دار
آنکه داوری کند، خدای متعال. داوری کردن، حکم کردن محاکمه کردن قضاوت کردن
چمیک چمدار مانکدار آرشدار دارای معنی دارنده مفهوم (چون سخن معنی دار مردم گوید) (جامع الحکمتین. 120)، حاکی از مفهومی خاص (استهزاء و توهین فهم مطلب و غیره) : (لبخند معنی دار) (با حرکت معنی داری سر بزیر افکند)
دارای معنی، دارنده مفهوم، حاکی از مفهومی خاص (استهزاء، توهین، فهم مطلب و غیره)
دارای معنی و مفهوم، سخن یا اشاره ای که مفهومی خاص داشته باشد
ادعا کننده
دارای بو، آنچه دارای بو باشد
وات دار، منشی، دبیر